اما
معالجه عشق مجازي: اسلام ميگويد: نگاه نكن. به اندازه ی ضرورت با زن حرف بزن در
جاي خلوت اصلاً و ابداً نباشيد. با يكديگر شوخي نكنيد. اگر زن و مردي يك شوخي شهوتانگيز
بكنند و بدون توبه از دنيا بروند بايد صد سال در جهنم بمانند. مخصوصاً يك زن
شوهردار يا يك مرد زندار. مواظب باشيد نامه به يكديگر ننويسيد! مواظب باشيد تماس
با يكديگر نداشته باشيد! در روايات ميخوانيم وقتي كه زن راه ميرود به پشت او
نگاه نكن. يعني به قدّ و قامتش نگاه نكن كه خطرناك است. حتّي در روايات ميخوانيم
انسان دست و پنجه با شير نرم بكند آسانتر از اين است كه به قدّ و قامت خانمي
نامحرم نگاه كند. اسلام دفع ميكند يعني نميگذارد شهوت تحريك بشود تا به جاي
باريك برسد. پس بايد جوانها مخصوصاً زن و مرد با هم تماس نداشته باشند. اگر يك وقت
دو تا جوان حتّي دو تا هم جنس ميبينند علاقه دارد افراطي ميشود؛ فوراً جلويش را
بگيرند. نگذارند علاقه افراطي بشود. علاقه افراطي، حتّي راجع به مادر و پسر و
خواهر و برادر، هم غلط است. ديگر چه رسد به دو تا نامحرم هم جنس يا غير هم جنس
بايد جلوي آن را گرفت.
نميدانم
درست است يا نه، بعضي از روانشناسان ميگويند: اين عشق جاذبهاي است كه از راه چشم
وارد ميشود. يعني از عللي كه ميگويند چشمچراني حرام است همين است كه اگر چشم
مرد در چشم زن بيفتد يك جاذبهاي از چشم او وارد بدن او ميشود؛ و يكي از راههاي
عشق از اينجا پيدا ميشود.
حالا
اگر كسي مبتلا شد راهش چيست؟ همان جملهاي كه در ميان عوام مشهور است: «عشقت را
فراموش كن» يعني بايد به طور كلّي رابطه را قطع كند. بايد به طور كلّي با او حرف
نزند. حتّي عكسش را هم نگاه نكند. حتّي تصوّرش را نكند. اوّلش خيلي مشكل است امّا
«نميدانم»، «نميتوانم»، «نميشود»، در قاموس انسان معني ندارد. اگر بخواهد، هم
«ميداند» هم «ميتواند» هم «ميشود». اين راهي را كه گفتم بسياري رفتند و به
نتيجه هم رسيدند. اوّلش سخت است اما طولي نميكشد كه اين محبّت از بين ميرود.
عشق، نظير آتش است. تصوّر معشوق، عكس معشوق، نگاه كردن و نامه نوشتن، آتش عشق را
زياد ميكند. آتش برافروخته در صورتي كه هيزم زيرش نگذاري، خاموش ميشود. و اما
اگر به آتش شعلهور دامن بزنند، بنزين رويش بريزند، معلوم است كه شعلهورتر ميشود.
آتش عشق از آتش معمولي بسيار بدتر است. براي اينكه آتش معمولي فقط خود انسان را ميسوزاند
اما آتش عشق دنيا و آخرتش را ميسوزاند. طائفهاش را ميسوزاند.
از
جوانها تقاضا دارم كه مواظب باشيد اين درد بيدرمان، اين آتشي كه همه چيز را ميسوزاند،
يك دفعه براي شما جلو نيايد؛ و اگر آمد تقاضا دارم هيزم زيرش نگذاريد. زيرا
برافروختن آن خطرناك است.